عشق مهمان عزیزی است..!

ساخت وبلاگ
خداحافظ پرستویی که دیگر برنمی گردیپریشان کرده گیسویی که دیگر برنمی گردیتمامِ شهر، پاییزِ غم و درد است بعد از توگُلِ زیبا و خوشبویی که دیگر برنمی گردیچه باید گفت از دردت، به جایِ خالی و سردتشبِ تاریک، سوسویی که دیگر برنمی گردینصیبِ شاهنامه زخمِ تنهایی ست بعد از اینپس از تو نوشدارویی که دیگر برنمی گردیبغل وا کن به رویِ من، بخوان شعری دمِ رفتنتو ای ماهِ غزلگویی که دیگر برنمی گردیدلم آشوب چون امواجِ توفان خورده یِ دریاشده غرقِ هیاهویی که دیگر برنمی گردیبه تو با بغض می گویم بمانم چشم بر راهت؟به من با اشک می گویی که دیگر برنمی گردیاز اینجا رفته ای و ردِ پایت مانده در باراندو چشمم خیره بر سویی که دیگر برنمی گردی... نوشته شده در  چهارشنبه ششم تیر ۱۴۰۳ساعت 17:45&nbsp نویسنده آرش  عشق مهمان عزیزی است..!...
ما را در سایت عشق مهمان عزیزی است..! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rahgozarkocheha بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 12 تير 1403 ساعت: 19:37